برچسب : نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 168 تاريخ : جمعه 13 دی 1398 ساعت: 22:26
شب جمعه گاهی هم آرامش داره. گاهی هم آرزو داره. گاهی هم امید داره. گاهی هم خاصه
شب جمعه هنوز تو مسقط و هزار فکر و خیال.
حکمت رو بعدا می فهمم. اما الان دوست دارمیه وقتایی مال خودم باشه. مال خودم و خدام. نه هیچ چیز دنیوی دیگه.
میدونم دورم از این حرفا اما زدنش و نوشتنش هم برام آرامش بخشه... راز آرامش امشبم بعدا می فهمم.
اما خدا پیشمونه، همین نزدیکی...
جولای خدا...برچسب : نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 162 تاريخ : جمعه 13 دی 1398 ساعت: 22:26
صبح هایی که میشینم تنها تو دفتر و دعای عهد گوش می دم.
خلوتش رو دوست دارم. آرامشش رو دوست دارم.
داره میگذره. سخت و نفس گیر اما میگذره.
چقدر زندگی این دنیا ساده و چقدر پیچیدست. یه دور باطل هیجان انگیز...
پس شکر
جولای خدا...
برچسب : نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 140 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:11
از اون گاهی ها شده...
بعدش رو خیلی یادآوری کن...
اما الانه فقط می خواد که بشود...
آخدا سخته
جولای خدا...برچسب : نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:11
یلدای امسال هم قاطی این همه ناراحتی اومده...
یلدای 91 که فردا صبحش اعزام بود رو یادم نمیاد.
یلدای 93 رو دوست ندارم و شاید دیگه خاطره ای از یلدا نداشته باشم...
جولای خدا...
برچسب : نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 149 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:11